آرشاآرشا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

آرشای بابا

سفرشمال پاییز1393

عزیزدلم آرشای ذوست داشتنی مان چن روزمونده به زمستون باباتصمیم گرفت بریم شمال خونه مامانی .5شنبه راه افتادیم هواخوب بود توراه خوابیدی دیگه بزرگ شدی اذیتم نمی کنی خودت می ری صندلی عقب ماشین میشینی شب رسیدیم شمال همه جابرات تازگی داشت همه جای خونه مامانی رابررسی کردی خیلی خوشحال بودی عزیزدلم   روزی که رفتیم پارک جنگلی آتیش روشن کردیم خیلی بازی کردی اصلا خسته نمی شدی مدام بادرخت وچوب وآتیش بازی می کردی ازدرخت بالا می رفتی باهمه چیزسروکارداشتی فدات بشم پسرعزیزم کنجکاوبودی هرچی می دیدی می پرسیدی این چیه رفتیم ساحل هواخیلی سرد نبود کلی باسنگ بازی کردی عاشق سنگ هستی دلت نمی خواد ازاونجا جدابشی خیلی دوست داشتی ...
8 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرشای بابا می باشد